9 مرداد ماه سالروز درگذشت مردی است که همیشه با عشق برای وطنش خواند.
محمد نوری دی ماه 1308 در تهران زاده شد و در جوانی آواز را نزد اولین باغچهبان ، فریدون فرزانه و اساتید هنرستان عالی موسیقی فراگرفت.
او شیوه آواز خود را متأثر از بافت و غنای زخمهایِ اساتیدی چون حسین اصلانی، ناصر حسینی، و محمد سریر میداند و در دهه بیست که دوران آغاز نوعی تفکر در شعر و موسیقی آوازی درمیان مردم ایران - به ویژه نسل جوان بود - با خواندن اشعار نوینی که برروی نغمههای روز مغربزمین و برخی قطعات سروده شدهبود، کار خوانندگی را آغاز کرد.
محمد نوری سالهای بعد نیز با تکیه بر تحصیلات هنرستانی و دانشگاهی خود توانست هویت مستقلی به این اندیشه و گرایش ببخشد و با اجرای آثار اساتید ، فضای متفکرانهای به گونه آوازیِ خویش دهد. این خواننده طی پنج دهه فعالیت، بیش از 300 قطعه آوازی اجرا کرد و همچنین به تقریر و ترجمه مقالات و سرودن اشعاری برای ترانه نیز پرداخت. نوری در سالهای پایانی عمرش چند اجرا به نفع بیماران خاص داشت و ترانههای زیادی با تم میهنی چون «جان مریم»، «شالیزار»،«واسونک»، «جمعه بازار»، «ایران» را اجرا کردهاست. یکی از مهمترین و معروفترین ترانههای او «جان مریم» نام دارد که آهنگ زیبای آن از ساختههای خود نوری است.
نوری پس از انقلاب اسلامی و مدتی سکوت ،فعالیت هنری خود را با آلبوم «در شب سرد زمستانی» همراه با فریبر لاچینی و احمدرضا احمدی در سال 1368 از سر گرفت و این همکاری بعدها با آلبوم «آوازهای سرزمین خورشید» ادامه یافت.
او در سال ۱۳۸۵ از سوی سازمان صدا و سیما به عنوان چهره ماندگار موسیقی انتخاب و معرفی شد و سرانجام پس از سالها مبارزه با بیماری سرطان مغز استخوان و وخامت وضعیت جسمانی در شامگاه نهم مرداد 89 در بیمارستان «جم» تهران در گذشت.
***
داریوش پیرنیاکان - نوازنده تار- درباره جایگاه نوری گفته بود: « محمد نوری آنچنان به کارش عشق میورزید که هیچوقت به مسائل مادی و حاشیهای این کار توجه نداشت و زندگیاش شاهکارش بود. او هیچوقت از کسی متوقع نبود و درباره مسائل مادی حرف نمیزد. محمد نوری هیچگاه به مسائل حاشیهای موسیقی که در کشور ما زیاد است، نپرداخت.»
سیمون آیوازیان نیز معتقد است:« محمد نوری در هنر بسیار متواضع و بیادعا بود و هیچگاه در پی پول و مقام نرفت. هنرش دلنشین بود و بیشک برای همیشه ماندگار خواهد بود. محمد نوری خادمی حقشناس و خیراندیش بود و نمیتوانم باور کنم که دیگر در کنارمان نیست. همهی ما از فقدان او دلتنگیم و نام نیک او همیشه باقی خواهد ماند.»
داوود گنجهای نیز پیرامون شخصیت محمد نوری گفته بود: «محمد نوری معلمی بود که هیچگاه در تدریس خساست نمیکرد و دروغ نمیگفت و شعار نمیداد. او مردی ادیب و وطنپرست بود و ما باید قدردان او باشیم.»
علیرضا شفقی نژاد نیز پیش از این سابقه همکاری با زنده یاد نوری داشت، در گفتوگویی با ایسنا مطرح کرده بود: « محمد نوری در کنسرتهایش فقط و فقط به فرهنگ و اعتلای سطح فرهنگی ایران میپرداخت و این امر برای او بسیار مهم بود و به چیز دیگری فکر نمیکرد. او هیچگاه به خاطر پول کار نکرد.»
رهبر گروه کُر فیلارمونیک ایران گفته بود: « محمد نوری بسیار وطندوست بود و هیچگاه به مسائل سیاسی و مسائلی که خارج از این سرزمین بود، تن نداد و در سرزمین خود ماند و وفادار بود.» او همچنین تأکید کرد: «محمد نوری برای مردمش کار میکرد و بیشتر آثارش رنگوبوی کارهای فولکلور را داشت. بهعلاوه، در کنسرتهایش همیشه قطعات لری، بختیاری، آذری، شمالی و... را میخواند و وابستگی خاصی به ایران و سرزمینش داشت».
مصطفی کمال پورتراب نیز معتقد است:« اطلاعات نوری در زمینه موسیقی بسیار خوب بود و پایه و اساس محکمی داشت و شاگردان خوبی را نیز تربیت کرد.هرکس که موسیقیدان میشود، باید تئوری سلفژ را به خوبی بداند، چون سلفژ علم موسیقی است و گوش را تربیت میکند و فرد میتواند ریتمها را بنویسد. برای من جالب است که محمد نوری این موضوع را که از شاگردان من بوده، مطرح کرد و این هم از ویژگیهای خوب او محسوب میشود و نشان میدهد که او قدردان است.»
او ادامه داد: «محمد نوری به عنوان چهره ماندگار شناخته شد و این نشان میدهد که او در میان هنرمندان و مسؤولان دولتی شناختهشده بود و مورد توجه قرار میگرفت.»