*ارکستر موسیقی ملی از زبان بردیا کیارس* «خدا کند عشقم به ارکستر از بین نرود!» |
---|
فعالیت دوباره ارکستر موسیقی ملی و معرفی «بردیا کیارس» به عنوان رهبر ثابت این ارکستر، یکی از اتفاقات مهم حوزهی موسیقی در سال گذشته بود. ارکستری که از سال 1377 به مدت 10 سال به رهبری فرهاد فخرالدینی به صحنه رفته بود و سال گذشته بعد از چند سال وقفه در فعالیتهایش ، با حضور جمعی متشکل از هنرمندان موسیقی - به نام شورای فنی ارکستر موسیقی ملی ایران - بردیا کیارس را به عنوان رهبر شناخت.
ارکستر موسیقی ملی در این فاصله حدود چهار کنسرت را در تهران و شیراز سپری کرد و تجربههای جدید گروه نوازندگان و رهبر جوانش را به قضاوت مخاطبان گذاشت.
در این میان البته نقدهایی نیز بر چگونگی اجرای این گروه و کیفیت کار نوازندگان و رهبر نوشته شد.بردیا کیارس در گفتوگویی تفصیلی با خبرنگار بخش موسیقی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، از اهدافش برای ارکستر ملی، آرزوهایش برای موسیقی ایران، عشقش به نوازندگان ارکستر و... سخن گفت.
*** آثار بزرگان مانند گنجینهای در موسیقی ماست
بردیا کیارس در آغاز سخنانش به اهداف ارکستر موسیقی ملی در برگزاری و اجرای آثار بزرگان موسیقی ایران همچون روح الله خالقی، حسین علیزاده و... اشاره کرد و گفت: اگر ما در ارکستر موسیقی ملی ایران شب بزرگان برگزار میکنیم از این جهت است که آثار این بزرگان مانند گنجینهای در موسیقی ماست و نشان دهنده سیر متفاوت موسیقی در هر دورانی است. به هر حال موسیقی ایران از زمان استاد خالقی به سمت چندصدایی شدن پیش رفت که البته هنوز هم رشد کامل خود را پیدا نکرده است.
او معتقد است: هر چه تاریخ رو به جلو حرکت میکند، موسیقی تکامل بیشتری مییابد. ارکستر موسیقی ملی نیز در ادامهی این مسیر حرکت میکند و همانطور که نسل به نسل خیلی چیزها تغییر کرده موسیقی هم باید جایی داشته باشد و هنرمندان این عرصه آن را به هدف برسانند.
این نوازنده جوان با بیان اینکه اکنون این هدف بردوش هم نسلیهای اوست، افزود: ما براساس ذوق و سلیقه این کار را انجام میدهیم که گاهی هم براساس نظر شخصی است.
رهبر ارکستر موسیقی ملی ایران تصریح کرد: جوان امروز خواهان موسیقی است که برایش تازگی داشته باشد. بدیهی است اگر موسیقی دیروز با رنگ و لعاب موسیقی امروز عجین شود، جذابیت بیشتری پیدا میکند. یعنی موسیقی را که در گذشته با لحن دیگری شنیدهایم، امروزهمان موسیقی را با زبان خودمان میشنویم . برای نمونه میتوان به شب روح الله خالقی اشاره کنم که تنظیم قطعات برای ارکستر برعهده «گلنوش خالقی» دختر ایشان بود.
کیارس هدف از برگزاری شب بزرگان را در این نکات خلاصه کرد و افزود: قرار نیست هنرمندانی که زمانی آثار فاخر برای موسیقی خلق کردهاند، امروز تنها به آرشیوها بپیوندند. بزرگان موسیقی همیشه برای ما زندهاند و این وظیفهای است که همواره بر دوشم احساس خواهم کرد.
*** موسیقی ملی ایران را با هر سازی میتوان نواخت
رهبر ارکستر ملی ایران دربارهی بعضی انتقادها دربارهی نحوهی سازبندی ارکستر ملی ایران نیز توضیح داد: بعضیها میگویند، چرا در ارکستر ملی ایران ساز کلاسیک استفاده میشود؟ باید در پاسخ به این سوال گفت که این اصلا مهم نیست و هیچ محدودیتی وجود ندارد، چرا که با هر سازی میتوان موسیقی ملی ایران را نواخت. ما هنگام سفارش قطعه به آهنگسازان نیز تاکید میکنیم تا براساس سازهای موجود در ارکستر موسیقی قطعاتشان را بنویسند و سازهای مضرابی و ملی را در قالب ارکستر پررنگتر نشان دهند.
متاسفانه سازهای سنتی ما در یک قالب گیر کردهاند و هیچگاه پیشرفت نمیکنند. اگر نگاهی به کتاب تاریخچهی سازها بیندازیم متوجه تغییر و تحول بعضی سازها همانند ویلون میشویم، اما این تحول در سازهای ما محقق نشده است.*** سازهای سنتی در یک قالب گیر کردهاند
بردیا کیارس در بخش دیگری از سخنانش اظهار کرد:
او در همین رابطه خاطر نشان کرد: کسانی که در امر ساختن ساز فعالیت میکنند، باید سازها را مدرنیزه کنند. درست است بخشی از ساز، خود نوازنده است اما مکانیزم ساز نیز حائز اهمیت است. یک ساز زمانی صدای خوبی دارد که مکانیزم ایدهآلی داشته باشد.در این زمینه باید تلاش کنیم تا موسیقی به رکود نرسد. باید به یاد داشته باشیم که موسیقی نهایت ندارد و پیوسته باید به سمت جلو حرکت کند.
*** هدفم پرداختن به موسیقی نواحی ایران است
کیارس در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر اینکه تاکنون چه هدفی برای ارکستر ملی ایران تعریف کرده است؟ گفت: هدف من پرداختن به موسیقی نواحی ایران است. ما موسیقیهای فولکلوریک بسیاری داریم که اکنون رو به فراموشی هستند. بعضی از استادان موسیقی ایران همچون استاد دونلی نوازی سیستان اکنون به شدت بیمار است و دیگر نمیتواند ساز بزند. باید به این نکته توجه داشته باشیم که پس از او چه کسی میتواند چنین گنجینهای داشته باشد؟
این نوازندهی ویولن با اظهار تاسف از این موضوع تاکید کرد: باید محیطی فراهم شود که چنین هنرمندانی هنرشان را نسل به نسل منتقل کنند. این در حالی است که اگر این هنرمند در اروپا زندگی میکرد از بهترین امکانات برخوردار بود. این هنرمندان جزئی از میراث فرهنگی ما هستند و باید به آنها توجه شود.
*** کسی که عمرش را برای موسیقی میگذارد، چه آیندهای دارد؟
بخش دیگری از این گفتوگو به موضوع تفکیک نوازندگان ارکستر سمفونیک تهران و ارکستر ملی ایران اختصاص داشت.
کیارس درباره این مساله این گونه پاسخ گفت: تربیت نوازنده بسیار اهمیت دارد، اما قبل از آن باید بدانیم کسی که وارد عرصهی موسیقی میشود با چه آیندهای مواجه است؟
او ادامه داد: همین پرسش باعث میشود تعدادی از علاقهمندان موسیقی در همین مرحله ریزش کنند، چرا که میدانند از نظر اقتصادی حمایتی برای آنها وجود ندارد. اگر میخواهی راهت را ادامه دهی باید از این ارکستر به آن ارکستر راهی شوی و ساز بزنی. پس تمرین شخصیات از بین میرود و این کیفیت کار تو را پایین میآورد.
این آهنگساز حقوق ناچیز نوازندگان را دلیلی بر پایین آمدن انگیزه آنها دانست و گفت: کسی که عمرش را برای موسیقی میگذارد چه آیندهای دارد؟ نوازنده باید امنیت شغلی داشته باشد. نمیگویم امنیت شغلی ایدهآل بلکه از آیندهای مناسب سخن میگویم.
او تفکیک نوازندگان را با دو شرط امکانپذیر دانست و توضیح داد: یک راه این است که حقوق نوازندگان ارکستر را بالا ببرند و به آنها بگویند که به عنوان یک رهبر به جز رپرتوآر ارکستر ملی به چیز دیگری فکر نکنند، منظورم از این نکته همان تامین بودن است.
به گفته کیارس، راه دوم در این است که فقر نوازندهها از نظر کمی جبران شود. مثل نوازندگان کنترباس، توبا، ترومبون ،هورن و ویولنسل که بیشترشان بین دو ارکستر مشترک هستند. در حال حاضر شرایط به گونهای نیست که نوازندگان تفکیک شوند چرا که در این صورت باید یکی از ارکسترها تعطیل شده تا شاهد نوازندگان مشترک نباشیم.
او تصریح کرد: درست است نوازندگان با عشق ساز میزنند، اما این عشق تا کجا میتواند ادامه پیدا کند ؟ از زمانی که وارد کار حرفهای شدم هزاران بار ارکستر تشکیل دادیم، اما نهایتا همه از بین رفتند. به طور قطع دلیل این فروپاشیها عدم حمایت است. امروزه ارکسترها از نظر تعداد، کم و خودجوش هستند. منظورم از حمایت شخص خاصی نیست بلکه منظورم بودجه است. شاید کسی که مسوول این امر است از وضعیت ما خبر ندارد اما اگر دوست داریم موسیقی ایران به جایگاهی شایسته برسد بدیهی است که باید آن را حمایت کنیم.
این هنرمند جوان، وضعیت موسیقی را در شرایط فعلی بسیار ضعیف دانست و اذعان کرد: چه در ارکستر سمفونیک و چه در ارکستر ملی ضعفهای بسیاری داریم و این ضعف در اجرا و تکنیک دیده میشود.
*** به جذب نوازنده اعتقادی ندارم
کیارس همچنین دربارهی جذب نوازنده برای ارکستر ملی ایران گفت: برای ارکستر ملی به جذب نوازنده اعتقاد ندارم ،بلکه تلاش میکنم توانایی و ظرفیت نوازنده بالا بیاید، چرا که نوازندگان ایرانی در دنیا حرفهای زیادی برای گفتن دارند. موسیقی ملی ما قابلیت جهانی شدن دارد و امروز ارکستری همچون ارکستر موسیقی ملی تشکیل شده است که جوانان ایرانی در آن ساز میزنند و چون معدنی میتوان در آن الماس پیدا کرد، اما این الماسها باید پردازش شوند و برای آنها باید زحمت بکشیم.
*** هنر نزد ایرانیان است و بس، اما...
در بخش دیگری از این گفتوگو بحث دعوت از نوازندگان خارجی به ارکستر موسیقی ملی ایران در جهت رفع فقر نوازندهها در ایران مطرح شد.
رهبر ارکستر موسیقی ملی ایران در این باره توضیح داد: ارکستر ملی ایران میتواند نوازنده خارجی داشته باشد اما از کجا نوازنده بیاوریم؟ موسیقی ما از موسیقی کشورهایی چون عراق، افغانستان، پاکستان،اردن و یمن از جایگاه بالاتری برخوردار است. ایرانیها در نوازندگی بسیار با استعداد هستند و معتقدم هنر نزد ایرانیان است و بس ... اما متاسفانه ما ایرانیها پشتکار نداریم. اگر بخواهیم از کشورهای مطرح در زمینهی موسیقی نیز دعوت کنیم به بودجه نیاز است.
*** دلهای اعضای شورای فنی به هم نزدیک است
این رهبر جوان دربارهی اهمیت حضور شورای فنی ارکستر موسیقی ملی ایران نیز سخن گفت و افزود: بنده به کار جمعی اعتقاد زیادی دارم و بسیار خوشحالم که اساتید موسیقی در کنار من هستند و پای صحبت آنها چیزهای زیادی یاد میگیرم. نظرات اعضای شورا بسیار مفید بوده و چنین همفکریهایی کمک بسیاری به ارکستر ملی کرده است. هیچگاه در این شورا نظر فردی خاص مطرح نبوده و همیشه شورایی نتیجه گیری کردیم. از همه مهمتر اینکه دلهای اعضای شورای فنی به هم نزدیک است و نتیجه گیریها همیشه مطلوب بوده است.
*** 200 رپرتوآر برای ارکستر، یعنی هیچ
کیارس در ادامه دربارهی آرشیو فرهاد فخرالدینی در مدت رهبری یازده سالهاش برای ارکستر ملی ایرانی بیان کرد: به طور قطع آرشیو جناب فخرالدینی ارزشمند است و در صورتی در ارکستر موسیقی ملی استفاده میشود که به هدف ما نزدیک باشد، چرا که فخرالدینی هدف دیگری داشت و شورای ارکستر ملی هدف دیگری دارد. از طرفی تعداد این قطعات تنها 200 مورد است و این تعداد برای ارکستر ملی یعنی هیچ.
*** رسانهی ملی موسیقی خوب پخش نمیکند
رهبر ارکستر موسیقی ملی ایران در بخشی از سخنانش تاکید کرد: پایین بودن سطح سواد موسیقایی خانوادهها به اثر هنرمند لطمه میزند.
او در این رابطه گفت: تا به حال دیدهاید رسانه ملی موسیقی خوب پخش کند؟ همین امر باعث میشود خیلی از مردم فرق کمانچه و قیچک را ندانند. وقتی بزرگترین رسانهی کشور برای موسیقی قدمی بر نمیدارد، معلوم است که سطح سلیقهی مردم به شدت افت پیدا خواهد کرد.
نوازندهی سابق ارکستر سمفونیک تهران متذکر شد: وقتی برای موسیقی فاخر تبلیغات درست انجام نشود، به وجود آمدن موسیقیهای زیرزمینی امری بدیهی است.
کیارس افزود: ای کاش تلویزیون یا رادیو یک ساعت را به پخش کنسرتها اختصاص میداد. پدر من میگفت «سنتور نوازی را زمانی یاد گرفتم که نوای آن را از رادیو شنیدم» یعنی زمانی که امکان آموزش وجود نداشته، رسانه به کمک آن شنافته است. بنابراین رسانه میتواند سطح سواد مردم را بالا برد پس همه باید برای بهبود شرایط دست به دست یکدیگر دهیم.
او پیشنهاد داد: برای بها دادن به موسیقی میتوانیم برنامهای مشابه برنامهی 90 بسازیم و همگی در چنین برنامهای شاهد یک نقد سازنده باشیم.
*** خدا کند عشقم به ارکستر از بین نرود
کیارس در بخش دیگری از سخنانش از وضعیت فعلی موسیقیدانان گلایه کرد و گفت: موسیقیدانان ما دیگر افسرده شدهاند، چرا که هیچ کس به آنها رسیدگی نکرده است. تنها وقتی هنرمندی فوت میکند سال بعد برایش بزرگداشت میگیریم و سال دوم مرگش همین کار را تکرار میکنیم و بعد او را به دست فراموش میسپاریم.
او اضافه کرد: آیندهی بعضی از هنرمندان بزرگ مرا که یک رهبر 30 سالهام به فکر وادار میکند. وقتی میبینیم بعضی بزرگان موسیقی کنج عزلت گزیدهاند و کسی یادی از آنها نمیکند از خودم میپرسم آیا آیندهی من هم همین است؟
کیارس در بخش دیگری از سخنانش مطرح کرد: فقط روزها را طی میکنیم و به مرگ نزدیک میشویم. اگر میبینید با شور و شعف با ارکستر کار میکنم به اقتضای سنم است و میخواهم حرکتی به جلو داشته باشم تا اگر از دنیا رفتم، نسلهای بعدی هم بگویند :«کیارس با تمام مشکلاتش ایستاد و کار کرد» اما اگر به ما توجهی نشود، نمیدانم چه اتفاقی میافتد. افسردگی حاصل از بیحمایتی میان موسیقیدانان بیداد میکند و خدا کند عشقم به ارکستر از بین نرود.
کیارس افزود: دل است دیگر؛ میشکند. هنرمند که باشی دلت نازکتر است. شاید یک حرف کوچک آنقدر آزردهمان کند که برای همیشه در خانه بنشینم. مسوولان هم باید از دل هنرمندان خبر داشته باشند. هنرمند تنها یکبار شانس زندگی دارد و ما انتظار زیادی نداریم، فقط میخواهیم شرایط به گونهای باشد که هنرمند روحش را سالم نگه دارد.
*** روی صحبتم با کسی است که با یک امضا وضع ما را تغییر میدهد
کیارس در پایان این گفتوگو بعد از گلایه از نبود بودجه در حوزه موسیقی این چنین آرزو کرد: به این امید زندهایم که صدایمان را بشنوند. صحبتهای من را بشنوند و به آن عمل کنند. روی صحبتم با آدمی است که میتواند با یک امضا وضع ما را از این رو به آن رو کند. از ضعیفترین تا قویترین نوازندهی ارکستر نیز قدردانی میکنم که گاهی تندخوییهای مرا تحمل میکنند. همه اینها به خاطر این است که دوستشان دارم.
منبع: ایسنا
گفتگو: سهیلا صدیقی