گرد آمدن چاووشیان قدیم، آرزویی است که جامه‌ی عمل نمی‌پوشد


گرد آمدن چاووشیان قدیم، آرزویی است که جامه‌ی عمل نمی‌پوشد

موسیقی‌های ماندگار حرفی برای گفتن داشته‌اند

خیلی‌ها درخشانی را با «در خیال» می‌شناسند. قطعاً سال‌های جدایی او از وطن، در این امر نقش بسزایی را ایفا می‌کند. سال‌هایی که درخشانی با تمام مشکلات و کمبودها، همچنان در راه معرفی موسیقی ایرانی گام برمی‌داشت. مطمئناً صداقت و حسن نیت، ویژگی‌ ابتدایی و  پررنگ هر هنرمند واقعی‌ست. آن‌چیزی که موجب می‌شد درخشانی در تمام آن سال‌ها، با دلسوزی تمام در راه زنده نگاه داشتن اصالت هنر خویش بکوشد. صداقت هنرمند همواره ریشه در جان نگهداری اصالت هنر دارد. آنچه که موجب می‌گردد هنرمندی این‌گونه خستگی‌ناپذیر با جوان‌ها همراه شود...

نخستین بخش گفت‌وگوی ما با هنرمند گرامی، استاد مجید درخشانی را در ادامه می‌خوانید:

▪ استاد، شما سال‌ها خارج از ایران زندگی می‌کردید و قبل از اینکه برای اقامت دائم به ایران برگردید، طبعاً یک سری تصوراتی از وضعیت داخلی داشتید؛ این تصورات تا چه حد با واقعیتی که بعد از ورود به ایران مشاهده کردید مطابقت داشت؟

□ خب می‌توانم بگویم طی تقریباً ۲۱ سالی که در ایران نبودم، بی‌ارتباط با وضعیت داخلی هم نبودم. هم با دوستانی که برای برگزاری کنسرت به آلمان می‌آمدند، ارتباط تنگاتنگ داشتم و هم خودم سالی یک بار یا دو بار به ایران می‌آمدم؛ یعنی بی‌ارتباط نبودم. کارهایی که در ایران منتشر می‌شد را برایم می‌فرستادند و گوش می‌دادم. با توجه به اینکه استادانی مثل آقای لطفی یا آقای علیزاده در ایران نبودند؛ اما باز هم جای شکرش باقی بود که در آن سال‌ها استادانی مثل آقای مشکاتیان حضور فعال داشتند. بیشتر نگرانی من این بود که نسل جوان ما از آن سرچشمه‌ی اصلی که ما و نسل قبل از ما از آنها الهام گرفته بودیم، دور نیفتند. تا اینکه بعد از بازگشت به ایران دیدم که نسل جوان و نوجوان ما، به خصوص نسل این شش-هفت سال اخیر، به موسیقی قدیم هم خیلی آشنایی دارند. همان موقع امیدواری بزرگی به من دست داد و تصمیم گرفتم گروه «خورشید» را تأسیس کنم و با اعضای جوان فعالیت داشته باشم.
بله، تصور من قبل از سفرم چندان امیدوارانه نبود؛ اما بعد از مهاجرت به ایران این تصور تغییر کرد.

با توجه به حضور طولانی‌مدت‌تان در خارج از کشور و لمس شرایط موجود، جایگاه و وضعیت موسیقی را بین جوانان ایرانی داخل کشور و خارج از کشور چه‌طور ارزیابی می‌کنید؟

□ خیلی تفاوت دارند. اولاً کودک یا نوجوانی که آن‌جا متولد شده و آن‌جا بزرگ شده، فضای کودکی و نوستالژی کودک یا نوجوانی را که در این آب و خاک متولد شده و رشد کرده ندارد. تفاوت‌ها همیشه بستگی به محیط خانواده دارد. در آن‌جا خیلی خانواده‌ها بودند که بچه‌هایشان را می‌آوردند برای کلاس؛ اما بچه‌ها بعد از سه-چهار جلسه ابراز بی‌علاقگی می‌کردند. فقط خانواده‌ها و پدر و مادرها اصرار داشتند. چون خودشان خیلی موسیقی ایرانی را دوست داشتند و به‌گونه‌یی هم دوست داشتند تا از ریشه‌هایشان جدا نشوند و از یک طرف هم می‌خواستند بچه‌های‌شان از این ریشه‌ها خیلی بیگانه نباشند؛ و من همیشه به خانواده‌ها می‌گفتم که فرزند شما دوست ندارد! بگذارید گیتار یاد بگیرد، پیانو یا هر چیزی که دوست دارد. اما برایم بعد از هفده-هجده سال اتفاق می‌افتاد که همان بچه‌هایی که به حضور در کلاس موسیقی ایرانی بی‌علاقه بودند، با اصرار خانواده‌شان برای یادگیری مراجعه می‌کردند. در آنجا از یک سن و سالی به بعد، بچه‌ها علاقه‌مند می‌شدند. این درحالی‌ست که در ایران می‌بینیم، پسری ده‌ساله با دقت و ظرافت ردیف می‌نوازد. حتی خود من اوایل شوکه می‌شدم که اصلاً ممکن است چنین اتفاقی بیفتد؟!

▪ یعنی در کل به خانواده و محیط برمی‌گردد؟

□ محیط خانوادگی نقش خیلی مهمی دارد. چون من چند شاگرد داشتم که در زمینه‌ی نوازندگی خیلی خوب پیشرفت کردند؛ بعداً که دقت کردم، دیدم که محیط خانوادگی‌شان خیلی روی آن‌ها تأثیر گذاشته.

▪ پس این‌طور به‌نظر می‌رسد که از وضعیت موسیقی بین جوانان ایرانی رضایت دارید...

□ در ایران، وضعیت موسیقی خیلی خوب است. شرایط نسبت به ۲۰ سال پیش خیلی فرق کرده و خب امکانات هم بیشتر شده. البته موسیقی هنوز به‌طور رسمی در سیستم دولتی تعریف نشده است؛ اما در کل من فکر می‌کنم موسیقی ایرانی، هنر غنی‌یی‌ست و مثل شعر حافظ، همیشه می‌ماند.

▪ شما تقسیم‌بندی موسیقی را قبول دارید؟ مثل موسیقی فاخر، مبتدل، هنری، غیرهنری یا...


ادامه مطلب ...

یادداشت استاد لطفی درباره اقتصاد موسیقی ایران

 


یادداشت استاد لطفی درباره اقتصاد موسیقی ایران


محمد رضا لطفی، آهنگساز ، ردیف‌دان و نوازنده نامدار تار و سه‌تار در نوشته‌ای ،‌تحلیلی از وضعیت تولید و هزینه‌‌های موسیقی در سال 87 داده است که بخش‌های مهم آن را با اندکی تلخیص می‌آوریم. 

محمد رضا لطفی پیش از این هم در بروشور آلبومی که از سوی موسسه آوای شیدا در اوایل امسال منتشر شده بود به وضعیت ناگوار اقتصادی در حوزه موسیقی اشاره کرده بود ) .انتقاد لطفی از وضعیت تولید و  پخش  موسیقی (و این بار البته تفضیلی تر در بولتن شماره هفت داخلی موسسه آوای شیدا با آمار و ارقام به نقد این وضعیت پرداخته است .

هزینه برپایی کنسرت در ایران دوبرابر دیگر نقاط دنیاست.

تولید هر کشور در هر زمینه، متکی به نیروهای مولده‌ی آن است،چه در عرصه مادی و چه در عرصه معنوی و همواره تولیدات مادی زمینه‌ساز تولیدات معنوی نیز هست و این اتفاق زمانی رخ می‌دهد که  روابط اقتصادی در امر تولید شفاف بوده و فساد روابط مالی وجود نداشته باشد، در غیر این صورت منجر به پرورش نسل‌هایی می‌شود که سودجویی ناسالم را تجربه کرده‌اند و در نهایت تمدن کشور فرو می‌پاشد بدون این که دشمنی از خارج در کار باشد .

در کشور ما ایران و در بیشتر عرصه‌ها تولیدات مادی به رشد تولیدات معنوی نمی‌انجامد.اگرچه برنامه‌های نسبتا زیادی در حوزه‌ی هنر رخ می‌دهد، اما بیشتر آنها فرمایشی و سودجویانه بوده و در نتیجه، آثاری که نقش هدایت کننده‌ی روح اجتماعی را داشته باشد زایش نمی‌یابد. برای بیشتر روشن شدن این موضوع باید به آمار تولیدات موسیقی امسال توجه نماییم .

 در تهران اگرچه چند میلیون فروشگاه در انواع مختلف وجود دارد، اما شرکت‌های تولید کننده موسیقی جدی هنری انگشت شمار است. شاید به جرات بتوان گفت 6 عدد!شما می‌توانید این رقم را باور کنید؟هرگز!اما این واقعیت دارد. تازه در میان این شرکت‌ها، بعضی برای تولید موسیقی ایرانی سرمایه‌گزاری نمی‌کنند، و بیشتر آنها تولید کنندگان کارهای گذشته هستند که بیشتر تکثیر می‌کنند تا تولید. با این حال کل تولیدات این چند شرکت به ده‌ها اثر نمی‌رسد. اگر فرض را بر این بگذاریم که علاقه‌مندان به موسیقی ایرانی پانصد هزار نفر باشند که البته بیشتر هستند، نگاه کنید که چه فاجعه‌ای رخ می‌دهد!ده تا بیست اثر شنیداری برای نیم میلیون نفر .

در حوزه موسیقی پاپ تولید و مشارکت افزونتر است، اما کپی‌های غیرمجاز از اینترنت که به وسیله شبکه‌های داخلی سوداگران شکل سازمانی یافته ، سبب شده‌است تا سرمایه‌گزاران پاپ هم نگران شوند.در سالی که گذشت بیشتر این گروه‌ها از کار کناره‌گیری کرده و سرمایه‌های خودشان را صرف خرید و فروش زمین و آپارتمان نموده و یا با سود 20 درصد نزول بانک‌ها سر می‌کنند .

قیمت‌های تکثیر بسیار بالاست و جا دارد بگویم که تولید یک سی دی موسیقی حتی در دبی و ترکیه و آذربایجان با یک سوم قیمت ایران انجام می‌شود.در آمریکا تولید یک سی دی با چاپ چهار رنگ با حدود پنجاه سنت ، یعنی کمتر از پانصد تومان انجام می‌شود، در حالی که در ایران این رقم بسیار بیشتر است.تازه ما(موسسات تولیدی موسیقی ) نمی‌توانیم کمتر از هزار عدد سفارش داشته باشیم. برای مثال اگر ما به تکثیر 5 هزار عددی نیاز داشته باشیم ، باید ده هزار عدد سفارش دهیم در صورتیکه‌ فروش  هر یک ا زکارهای ما مشابه نبوده و انبوهی کالای اضافه در انبار ما باقی می‌ماند و اینگونه بخش‌ عمده‌ای ا زسرمایه ما خاک می‌خورد .

کنسرت‌های ایرانی 

قیمت سالن‌های کنسرت به شرح زیر است .رقم‌ها برای یک شب اجراست .

- سالن وزارت کشور 30 هزار دلار(30 میلیون تومان) برای یک شب(سه هزار صندلی )

- سالن برج میلاد،20 هزار دلار(20 میلیون تومان)(1859 صندلی )

- سالن کاخ نیاوران،24هزار دلار(24 میلیون تومان)(سه هزار صندلی )

- سالن سعد‌آباد، 20 هزار دلار همراه با سیستم صوتی و صندلی(5 هزار نفر )

- تالار وحدت هر شب 12 هزار دلار با سرویس‌های لازم .

در اکثر کنسرت‌ها هزینه‌های جانبی هم به موارد بالا اضافه می‌شود. در آخرین برآورد مالی مدیر کنسرت اینجانب، برای دو شب کنسرت تالار کشور 80 هزار دلار بودجه مصرف شده است! کجا می‌شود شکایت یا حداقل درد دل نمود. آیا رواست دولت از سالن‌هایی که با بودجه ملت ساخته شده تا این اندازه پول دریافت کند؟ 

مردم هم آگاهی چندانی ندارند و گمان می‌کنند که دوش کنسرت برای هنرمندان و  صدها میلیون تومان درآمد دارد. در حالی که با هزینه‌های ذکر شده در بالا،‌عوامل موسیقی شاید ده درصد از درآمد را که اندک است دریافت کنند .

اگر نگارنده به تنهایی یک شب کنسرت برگزار برگزار کنم ده‌ها برابر درآمد خواهم داشت تا با گروه بزرگ کنسرت برگزار کنم، اما من به عنوان هنرمند و مسئول آؤای شیدا، سوبسید می‌دهم با وجود این، حکومت ما ،‌به خصوص دولت، جیب مردم را خالی می‌کند.اگر پول مخارج کنسرت نجومی نباشد یک بلیط سی‌هزار تومانی از مرز 15 هزار تومان بالا نمی‌رود. ما کار می‌کنیم و با زحمت تمرین می‌کنیم ، می‌سازیم و ریاضت می‌کشیم و از هفت خان رستم هم باید بگذریم،‌اما تنها برای سالن‌های آنها و فروش‌بوفه‌های‌آنها ایجاد درآمد می‌کنیم. اینجانب بیش از 400 کنسرت در کشورهای مختلف داده‌ام ؛ هزینه‌ بهای بزرگترین سالن‌های دنیا با سرویس کامل به نصف این قیمت نمی‌رسد !

استاد محمدرضا لطفی،آهنگساز، ردیف‌دان و نوازنده تار و سه‌تار

معرفی ساز ربـاب



معرفی ساز ربـاب


رُباب یک ساز قدیمی است که خاستگاه آن شرق و جنوب شرق ایران قدیم که هم‌اکنون در قسمت‌های سیستان و بلوچستان و افغانستان کنونی می‌باشد. ساز اخیر قبلا دو سیم داشته که بعدها یک سیم دیگر به آن اضافه شده‌است. این ساز با کمانه به صدا درآمده و همان است که ما امروز آن را کمانچه مینامیم. از نوازندگان این ساز در ایران می‌توان به استاد بیژن کامکار و استاد حسین علیزاده اشاره کرد.

این ساز معمولان از چوب، پوست، زه یا نخ نایلون ساخته می‌شود. تعداد سیم‌های رباب شش یا سه سیم جفتی است که سیم‌های جفت با یکدیگر همصوت کوک می‌شوند، سیمهای رباب در قدیم از روده ساخته می‌شده در حالیکه امروز آنها را از نخ نایلون می‌سازند و سیم بم روی نایلون روکشی فلزی دارد. رباب اساسا سازی محلی است و در نواحی خراسان و مرز افغانستان معمول است.


نواختن انواع رباب در برخی نواحی ایران و دیگر کشورهای همجوار نیز متداول است. این ساز در دهه 30 و 40 شمسی در گروه‌نوازی سازهای ملی ایران مورد استفاده قرار می‌گرفته است. در گروه‌نوازی‌های شهری، رباب را به صورت افقی روی زانو می‌گذارند (مانند عود یا تار) و با مضراب می نوازند.

رباب به صورتی که امروزه در گروه‌نوازی شهرها متداول است سازی است که غالبا از چوب گردو یا توت و چوب‌های سخت دیگر ساخته می‌شود.

این ساز از 4 قسمت کلی، شکم، سینه، دسته و سر تشکیل شده و تعداد سیم‌های رباب 6 یا 3 سیم جفتی است.



اجزای اصلی رباب عبارتند از:

کاسه طنینی: شامل 2 قسمت کاسه و سینه است. کاسه تو خالی و بزرگ‌تر است و بر دهانه آن پوست قرار می گیرد. در دو طرف بالای این کاسه که به سمت سینه می رود، دو فرو رفتگی وجود دارد که باعث می شود کاسه دو قسمتی به نظر آید. در ساخت برخی رباب ها این دو فرو رفتگی کمی بالاتر، بین کاسه و سینه ایجاد شده اند.


*سینه: سینه جعبه ای است تو خالی و تقریبا مثلثی شکل، به طول تقریبی کاسه ساز که از یک طرف هم عرض کاسه در محل اتصال و از یک طرف هم عرض دسته در محل اتصال به سر پنجه است. سطح سینه با صفحه ای چوبی که تراش نازکی خورده پوشیده شده است. در نوع شهری رباب چون از وترهای واخوان استفاده نمی شود، گوشی های کوچک سطح جانبی آن، تزیینی به نظر می رسد و سوراخ‌های آن که برای عبور وترهای واخوان ایجاد شده اند به خاطر خروج بهتر صدا از جعبه طنینی، باز می ماند.



*دسته: دسته رباب کوتاه و ادامه چوب سینه است و به صورت هرم به سرپنجه می رسد. تعداد چهار دستان بر آن بسته می شود و غالبا تزئیناتی با استخوان در ادامه سینه است بر روی آن دیده می شود.



*سرپنجه: جعبه کوچک تو خالی، در ابتدای طول دسته و محل قرار گرفتن یک سر ِ وترهای اصلی و گوشی هاست. سر پنجه را کمی متمایل به عقب می سازند و شش گوشی به تعداد وتر های رباب (در هر طرف سه گوشی) در طرفین آن قرار دارد. اگر در انتهای سر پنجه شکل ها و حالتهای تزیینی به کار رود آن را صراحی می گویند.



*پوست: پوست روی کاسه رباب معمولا کلفت تر از سازهای مشابه است زیرا استفاده از وترهای ضخیم تر و دسته کوتاه ، فشار زیادی بر خرک و پوست وارد می کند.

                                                          


*خرک: قطعه چوبی یا استخوان کوچکی از جنس شاخ به طول تقریبی 6 سانتی متر است که با دو پایه کوچک خود روی پوست ساز قرار می گیرد و وترها از درون شیارهای کم عمق آن عبور می کند. برای صدادهی بهتر ساز باید مضراب را کمی دورتر از خرک نزدیک به سینه ساز بر وترها فرود آورد.



*شیطانک: قطعه استخوان باریک و کم ارتفاعی به عرض دسته ساز است که بین دسته و سرپنجه قرار دارد و وترها برای بسته شدن به گوشی‌ها از درون شیارهای کم عمق آن عبود می‌کنند.

سیم گیر: قطعه‌ای است کوچک و معمولا از فلز در انتهای بدنه کاسه نصب می شود و گره وترها به آن بسته می شود.

وتر: رباب دارای 6 وتر اصلی است که دو به دو همصدا کوک می شوند. امروز از سیمهای گیتار برای رباب استفاده می شود ولی در گذشته از روده تابیده یا نخ ابریشم استفاده می شد.

وسعت: معمولا وسعت صدای معمول رباب یک اکتاو و نیم است.

۱۲ اردیبهشت ۱۳۲۵ در شهر اهواز

۱۲ اردیبهشت ۱۳۲۵ در شهر اهواز 
 نوازنده برجسته ی نی 
                                                            

محمد موسوی، نوازنده چیره دست نی، بداهه پرداز و ردیف دان، سال ۱۳۲۵ در خوزستان به دنیا آمد 
وی ابتدا به سازی دیگر علاقه داشت، اما بعد از شنیدن صدای نی استاد  حسن کسایی از رادیو شیفته این ساز شده و به ترتیبی بود به شکل خود آموز صدای نی را ابتدا در آورده و سپس با گوش سپردن به ساز استاد حسن کسایی ، نی نوازی اش را تکمیل می‌کند .
موسوی در گفت و گویی از دیدار نخست خود با استاد کسایی می‌گوید که وقتی نزد استاد رفت و از وی خواست که نزدش شاگردی کند، استاد به وی گفت که بنوازد و وقتی موسوی جوان نواخت ، کسایی به وی گفت: تو نیازی به آموزش نداری و می‌ توانی خود کارت را با گوش دادن به رادیو دنبال کنی .
موسوی در سال‌های میانی دهه ۴۰ به تهران می‌آید و با مساعدت امیر ناصر افتتاح به آموزش نی می‌پردازد .
آن زمان استاد زنده یاد علی تجویدی از جمله افرادی بود که برای عضویت و یا نواختن نوازندگان جوان در رادیو از آنها آزمون می‌گرفت. موسوی نقل می‌کند به رغم آنکه بسیار عالی امتحان داده بود، ولی ردش کردند و جالب اینکه دلیل استاد تجویدی برای رد کردنش این بود: تا زمانی که استاد کسایی در قید حیاتند ، نفر دوم نباید نی بزند »


این سنت البته مدتی بعد با توصیه استاد احمدعبادی به فراموشی  سپرده شد و در  نهایت موسوی به همراه سیاوش بیدکانی (محمد رضاشجریان) به استودیوی رادیو رفت و نخستین کارش را اجرا کرد .
بعد از این دوره موسوی به عنوان نوازنده طراز اول شناخته و با هنرمندانی چون شهیدی، قوامی، بنان، ایرج و … اجراها ی متعددی داشت و نیز به همنوازی با برخی از بزرگان موسیقی چون شهناز، پایور،یاحقی، ملک، بدیعی و… پرداخت .
 وی در میانه سال ۵۴ به اتقاق شجریان برای اجرای برنامه ای به مناسبت  سالروز تولد مولانا به قونیه رفت .
بعد از آن وی بیشترین کار را با محمد رضا شجریان انجام دادو به صحنه آورد و یا در قا لب آلبوم انتشار داد .
کار مشترک با پرویز مشکاتیان و شجریان و یا بداهه نوازی‌اش در آوازهای شوشتری و سه گاه و کار در دستگاه نوا از جمله شاخص  ترین اجراهای آوازی  موسوی به شمار می رود .
موسوی در  طول این ایام بیش از ۲۵۰ آلبوم با شجریان ضبط کرده است که خود گنجینه ای مهم در این زمینه به شمار می‌رود .


موسوی همزمان با هفتصدمین سال تولد حافظ اجرایی خیره کننده با شجریان در تالار وحدت داشت که این اثر همانند بسیاری دیگر از آثار مشترک وی با شجریان فرصت انتشار عمومی نیافته است .
در دهه ۷۰ موسوی در گروه اساتید به سرپرستی فرامرز پایور و با آواز  شهرام ناظری کارهای ارزنده ای ارائه کردند که در داخل و خارج انعکاس خوب و مطلو بش را بر جای نهاد .
همین که هنرمندی بعد از استاد حسن کسایی بتواند در نوازندگی نی به چنین جایگاهی برسد از تلاش و قدرت شگفت انگیزش در نوازندگی حکایت می‌کند .
موسوی در دهه هفتاد به معرفی برخی هنرمندان پرداخت که از جمله آنها سالار عقیلی در حوزه آواز و احمد خاک طینت در نوازندگی دف بوده است .
وی هشت سال اخیر را بر صحنه حضور نداشت و کنسرت اخیر وی تازه‌ترین فعالیت موسوی بعد از ۸ سال گوشه گیری است

یک سایت جدید برای مضراب سنتور

http://www.mezrabsan.com/Default.aspx


با یک دید کلی نسبت به مضرابهای سنتور موجود در بازار میتوان به این نکته دست یافت که تمام مضرابها تقریبا یک مدل و یک شکل ساخته میشوند ,چنانکه گوئی مضراب ساز قصدش پر کردن بازار بوده و زحمت هیچگونه فکری درجهت کاملتر شدن ساختمان مضراب و یا تغییراتی در جهت زیباتر شدن مضرابها و رسیدن به طرح های جدید به خود نداده است و اگر سفارش یک مضراب خاص به انها بدهید با قیمت زیادی سفارشتان را اماده میکنند.

درساخت مضرابهای این سایت سعی بر ان شده است که با ایجاد تغییرات خاص در ساختمان مضرابها انها را هم کاملتر و کاربردی تر کند و هم لوازم سنتور را در چندین مدل و به زیباترین شکل ارائه دهد.

امید است که محصولات ما بتواند درجهت رفع مشکلات نوازندگان سنتور و ایجاد انگیزه بیشترگامی در جهت بالابردن سطح نوازندگی سنتورکشورمان ایران برداشته باشد.

http://www.mezrabsan.com/image/arm1.jpg



اینم ادرسه سایت


http://www.mezrabsan.com/Default.aspx