گفتوگو با اکبر گلپایگانی(گلپا) بخش دوم مردم هنوز تشنه«گل‌ها» هس



 

 
 

 

چرا بعد از دوره گل‌ها که به دوره طلایی موسیقی معروف است، این روند در موسیقی ما متوقف شد؟


خلاقیت باید در وجود و خون آدم باشد. وقتی من پا به عرصه هنر گذاشتم، خواننده‌های خیلی خوبی داشتیم. بنان، فاخته‌ای، عبدالوهاب شهیدی، ایرج، محمودی‌خوانساری، گلچین و دیگران. آنها همه جایگاه خودشان را داشتند و همه خوب بودند. اما چه اتفاقی افتاد که من توانستم جایگاه خودم را پیدا کنم، چون من نیامدم با «مرغ سحر» خودم را معروف کنم. این اواخر مد شده بود همه فقط «مرغ سحر ناله سر کن» را بخوانند. این مرغ سحر بیچاره گرفتار شده بود . حالا خوب است که مرغ سحر شکایت نکرده (خنده). از بس افراد مختلف این شعر را خواندند و فکر می‌کردند اگر مرغ سحر را بخوانند، گل می‌کنند. بابا این برای آن زمان بوده، خیلی هم خوب بوده اما شما باید چیزی برای زمان حال بخوانید. من وقتی شروع کردم، 17 سال فقط آواز خواندم، نه ترانه. استاد من نورعلی‌خان خوشش نمی‌‌آمد، من ترانه بخوانم و می‌گفت ترانه برای خانم‌هاست . البته این عقیده شخصی او بود، عقیده من نیست. من هم 17‌سال آواز خواندم و با «مست مستم ساقیا دستم بگیر» معروف شدم و بعد در یک موقعیتی که فکر کردم مناسب است شروع کردم به خواندن ترانه .
حالا اگر من به شاگردم بگویم فقط باید همین قالب و شکلی که من می‌خوانم، بخوانی و همین‌جور تحریر دهی، آن شاگرد خراب می‌شود. شاگرد باید ردیف‌ها و دودوتا چهارتا را از من یاد بگیرد اما راه خودش را برود. شما ممکن است برای آمدن به منزل ما بروی سر پل تجریش، بعد بروی توپخانه بعد بیایی فرمانیه یا صد راه دیگر اما مهم این است که به اینجا برسی. راه‌های رسیدن بی‌نهایت است و هر کس باید راه خودش را برود .
برخی از خوانندگان، خوانندگان قالبی هستند. مثل قالب‌های خشت که سابقا یک قالب می‌گذاشتند که چهارگوش بود و در آن خاک و گل می‌ریختند و دوباره یک دفعه می‌دیدید صدتا خشت بغل هم، همه یک اندازه است. این نوع قالبی زدن و خواندن را مردم نمی‌پسندند. مردم دنبال چیز نو هستند. اگر آوردید خریدار هم پیدا می‌شود .


به نظر شما آیا کپی کردن کارهای قدیمی باعث افت موسیقی ما شده است؟

ادامه مطلب ...

گفتگو با محمد رضا لطفی: مرکز حفظ و اشاعه دید خیلی‌ها را تغییر د


 
 
 

محمدرضا لطفی 25 تا 27 آبان در تهران به صحنه رفت. خودش می‌گوید؛ دید او بسیار زودتر از هنرستانی‌های زمان تحصیل‌اش تغییر کرد. می‌گوید: دوست داشتم نت یاد بگیرم. اعتقاد دارد که هنرستان سولیست تربیت نمی‌کرد، بلکه نوازنده برای ارکستر تربیت می‌کرد.

محمدرضا ازجمله هنرمندانی است که همیشه همگام با شرایط اجتماعی بوده و برای ارتباط با مردم؛ موسیقی می‌ساخته و می‌نواخته است. یک زمان "ایران ای سرای امید" را می‌سازد و زمانی دیگر "آزادی" را. یک زمان "داروک" را می‌سازد و زمان دیگر "در این سرای بی‌کسی" را. به گفته لطفی، گیرنده‌های وی همیشه نسبت به محیط پیرامون قوی بوده و منجر شده که آثار شاخصی در کارنامه هنری خود به ثبت برساند. درب کلاس‌های لطفی به روی همه باز است و ساعت‌ها در مکتب‌خانه به جوانهایی که از شهرستان آمده‌اند؛ درباره موسیقی و خواسته‌هایشان توضیح می‌دهد.

لطفی در سال ۱۳۲۵ در شهر گرگان به دنیا آمد. به مدت پنج سال در هنرستان موسیقی به آموختن موسیقی پرداخت و موسیقی را نزد استادانی چون علی اکبر شهنازی، حبیب‌الله صالحی فراگرفت. پس از پایان هنرستان به دانشکده موسیقی راه یافت و به تکمیل آموخته‌هایش پرداخت. در این زمان از دیگر استادان نیز بهره جست که می‌توان به این نامها اشاره کرد: نورعلی برومند، عبدالله دوامی و سعید هرمزی. محمدرضا لطفی در سال ۱۳۴۳ جایزه نخست موسیقی‌دانان جوان را نیز کسب کرد.

در جشنواره موسیقی جشن هنر ۱۳۵۴در شیراز به همراه محمدرضا شجریان و ناصر فرهنگ‌فر به اجرای راست پنجگاه پرداخت که

ادامه مطلب ...

به بهانه درگذشت ناگهانی استاد جلال ذوالفنون جویبار نغمه می‌غلتی


 
 

در واپسین روزهای زمستان، شاهد غروب ستاره‌ای دیگر در آسمان موسیقی ایران بودیم. چراغ وجود استاد جلال ذوالفنون، نوازنده بزرگ و بی‌بدیل سه تار در بیست‌وهفتم اسفندماه سال گذشته به خاموشی گرایید.

نوای عاریت‌ناپذیر ساز ذوالفنون به راستی غلتیدن جویبار نغمه بر حریر بود. ذوالفنون در عمر پربار خود خدمات شایانی به موسیقی و فرهنگ ایران زمین کرد. او یقینا از معدود کسانی بود که گوش ایرانیان و جهانیان را به صدای واقعی ساز مهجور سه‌تار آشنا کرد. از خلق و اجرای آثار بزرگ و تکرار‌ناشدنی که در کارنامه وی قابل توجه است تا تربیت شاگردان و همچنین معرفی موسیقی ایرانی و به‌ویژه سه‌تار را می‌توان گوشه‌ای از فعالیت‌های ذوالفنون دانست. روزی که استاد محمود هاشمی، سازنده بزرگ سه‌تار دیده از جهان فروبست، استاد ذوالفنون در مقاله‌ای برای روزنامه همشهری با تجلیل از زنده یاد استاد هاشمی اعتقاد خود را برای ارزش‌گذاری انسان‌ها بیان کرد. عقیده‌اش بر این بود که ارزش هر انسان به میزان تأثیرش برهستی است. اگر از این منظر به حیات پربار استاد ذوالفنون بنگریم باید وی را حائز ارزش‌های والای انسانی دانست. چه گذشته از منش و خوی انسانی و درویشی وی، هیچ‌کس منکر تأثیر بی‌نظیرش بر موسیقی و فرهنگ ایرانی نیست.

استاد ذوالفنون چون هم‌سن و سالان خود، در موسیقی ایرانی دو نسل را به هم پیوند می‌دهد. یکی نسل متقدمین موسیقی معاصر ایرانی و دیگری نسل کنونی. هم او با طی طریق و یادگیری موسیقی ایرانی در محضر بزرگانی چون صبا و برومند و صفوت، موسیقی اصیل ایرانی را با رنگ‌آمیزی و حال‌وهوای منحصر به فرد به نسلی منتقل می‌کند که از نقطه نظر تاریخی با نسل قبلی قطع ارتباط کرده است.

موارد زیر را می‌توان شمه‌ای از ویژگی‌های نوازندگی متعالی ذوالفنون دانست:
1 - تسلط بر ردیف دستگاهی، به‌عنوان رپرتوار و خمیر‌مایه اصلی موسیقی ایرانی.
2 - آشنایی زائدالوصف با فیزیک سه‌تار و به خدمت گرفتن قابلیت‌ها و امکانات این ساز در بیان احساس.
3 - استخراج صدای واقعی سه‌تار و خارج کردن آن از سیطره ساز تار که پیوسته به واسطه شباهت در پرده‌بندی و کوک و به‌علت حجم صدایی بالا (Sonority) بر سه تار حکومت کرده است.
4 - اجرا و ابداع تکنیک‌های منحصر به فرد که اجرای آن معرف سبک و شیوه خاص ذوالفنون است. جالب است که در این سبک، تمامیت صدای سه تار به همراه تکنیک‌های آن واقعا خاص سه تار است و اجرای آن بر سازهای مشابه چون تار امکان‌پذیر نیست.
5 - بهره‌گیری از قابلیت‌های خاص مضراب در نوازندگی ساز.
6 - ارائه و اجرای بداهه پردازی به عنوان یک نوع (ژانر) در نوازندگی موسیقی ایرانی و پیوند بداهه‌پردازی و ردیف دستگاهی در اجرا، همراه با حفظ تعادل.
7 - به خدمت گرفتن ایجاد تنوع در ریتم برای بیان احساس. در این زمینه کمتر اثری از استاد یافت می‌شود که در قالب تنوع و تعدد ریتمیک (Multimetric) اجرا نشده باشد.
8 - بهره‌گیری بجا و بموقع از موسیقی فولکلوریک (محلی و نواحی) در جهت غنای موسیقی اجرایی.
9 - جسارت و آزاد اندیشی در و‌اریاسیون (Variation) یا ایجاد تغییر در قطعات ملودی. در این زمینه شیوه استاد ذوالفنون را می‌توان به‌رغم حفظ بنیادها و اصول، نماد کامل خروج از چارچوب ردیف دستگاهی و قالب‌های از پیش تعیین شده دانست. در مکتب ذوالفنون، ردیف و ابتکار عمل چنان در هم می‌آمیزند که جدا کردن آن دو از یکدیگر امکان ندارد.
10- استقلال و در عین حال پیوستگی اجرایی و مفهومی اجزای مختلف ملودی.
11 - پرهیز از یکنواختی در اجرای ملودی. در این زمینه اجرای استاد ذوالفنون را می‌توان مصداق اجرای مورد نظر شادروان استاد یوسف فروتن دانست که اعتقاد داشت نوازنده سه تار باید قطعه ملودی را چون اجزای یک ارکستر بنوازد و با بهره‌گیری از نوانس‌ها و تفکیک جملات و رنگ‌آمیزی، اجرای ارکسترال را تداعی کند.
12 - شیوه خاص در همراهی آواز، شیوه غالب در همراهی آواز، اجرای جملات آواز یا جملات مشابه آن توسط نوازنده است. در موسیقی ایرانی، ساز در همراهی آواز، عمدتا پیرو و در خدمت آواز بوده است. شاید دلیل چنین امری را بتوان سلطنت و حاکمیت آواز‌خوان دانست که از قدیم‌الایام رایج بوده است. در شیوه استاد ذوالفنون، ساز در کنار آواز و گاه حتی پیشرو‌تر از آن، دارای شخصیت ملودیک و اجرایی مستقل است و در عین حال در فضای کلی آواز سیر می‌کند. در همین راستاست که در این شیوه زمینه ملودیک اجرای آواز غالبا با قطعات ریتمیک و مستقل نگه داشته می‌شود.

گذشته از آنچه به‌عنوان گوشه‌ای از مختصات هنری نوازندگی استاد بیان شد، وی با اعتقاد بر اینکه موسیقی‌دان باید به نوعی با علوم و تبحرهای زمان خود آشنا باشد، در مطالعه و دانش اندوزی درنگ نمی‌کرد. او علت به بن‌بست رسیدن موسیقی را در جزم‌اندیشی و توقف در نقطه خاصی از زمان می‌دانست و پیوسته این نکته را به شاگردان و پیروانش یادآوری می‌کرد. او اعتقاد راسخ داشت که هیچ کس نخستین نیست. هیچ ایده‌ای بهترین نیست. نخستین و بهترین، زمانی قابل تصور است که تمام اجزای یک ساختار هماهنگ و همسو باشند. هم او به‌رغم اوج‌گیری سنت‌گرایی‌ها و جزم اندیشی‌های عده‌ای از اهل هنر، وجود موسیقی‌های جانبی چون موسیقی پاپ را ضروری دانست و حتی یک بار هم بر تمامیت و کفایت موسیقی سنتی به‌عنوان تنها صدا مهر موافقت و تأیید نزد. شاید دلیل این همه مناعت و وسعت نظر در بهره‌گیری از ملودی‌های فولکلوریک و ریتم‌های متنوع- که گاه وی را در دید برخی ساده‌اندیشان به ردیف گریزی و ردیف‌زدایی متهم می‌کرد- همین بود.

خدمات و کارهای در دست انجام استاد، به‌علت وقوع ضایعه قلبی و سفر به دیار باقی، ناتمام ماند. اجرای ردیف میرزا عبدالله به شیوه استاد یکی از این آثار بود که متأسفانه به‌صورت مدون و با کیفیت فقط دستگاه شور آن با اجرای استاد در دسترس است اما او هیچ وقت معتقد به انتهای راه و تمامیت پذیری آفرینش هنری نبود. جامعه هنری و ملت ایران به‌عنوان صاحبان اصلی ذوالفنون از چشمه زاینده هنر او، سیراب نشدند و رفت. شاید هیچ بزرگداشت، مراسم و یادبودی نتواند چنین عزیز از دست رفته‌ای را باز آرد اما بر اهل هنر و متولیان موسیقی است که یاد و خاطره این استاد شایسته را زنده نگه دارند و البته شاگردان و پیروانش در کنار مشق کردن آزاداندیشی برخاسته از شخصیت آن زنده‌یاد بیش از پیش برای ادامه راه آغاز شده توسط وی بکوشند تا علاوه بر باقی‌ماندن اندیشه ذوالفنونی، سه‌تار به‌عنوان سه‌تار در موسیقی ایرانی همچنان به حیات مستقل خود ادامه دهد.

بهرام حصیری در گفتگو: «تنها»بزودی منتشر می شود/استاد ایرج شناس



بهرام حصیری،خواننده خوش صدای موسیقی سنتی که تا کنون اجراهای زیبا و موفقی در صدا و سیما و کنسرت های تهران و شهرستانها داشته است سال گذشته با انتشارآلبوم«قناری من» توانست باردیگرهنرموسیقایی خود را به سمع مخاطبانش برساند.این خواننده  سال گذشته در تالار وحدت اجرای خوبی با گروه چکاوک داشت.آلبوم جدید بهرام حصیری بزودی به بازار موسیقی می آید.

گفت و گوی مفصل شبکه ایران با بهرام حصیری را در ادامه می خوانید:

«تنها» بیست روز دیگر منتشر می شود

در ابتدا برایمان از آخرین فعالیت‌هایتان در حوزه موسیقی بگویید؟

آخرین آلبومی که حدودا 9ماه پیش از سوی شرکت ایران گام منتشر کردم و در حال حاضر هم در بازار موسیقی موجود است «قناری من» بود.
آلبوم جدیدی که تصمیم دارم درسال جاری روانه بازار موسیقی کنم «تنها» نام دارد که بیست روز دیگر به بازار موسیقی می آید. این آلبوم 7ترک دارد و با تنظیم و آهنگسازی بهنام خدارحمی است اما امکان دارد یکی – دو قطعه دیگر هم به آن افزوده شود.
آلبوم «تنها» متفاوت با دیگرکارهای من است و تلفیقی از موسیقی سنتی و پاپ است. من همیشه در کارهایم سلیقه ها ی مختلف را درنظر می گیرم بر این اساس اطمینان دارم آلبوم «تنها»مخاطبان و طرفدارانش را پیدا خواهد کرد.

دیگر انگیزه ای در صدا . سیما نمی بینم

مدتی است حضور شما در صدا و سیما کمرنگ شده است،علت خاصی دارد؟

درست است. البته 5 فروردین ماه 91 در شبکه جام جم چند تا از کارهای آلبوم «قناری من» پخش شد بعد از آن هم برنامه خاصی پیش نیامد که در صدا و سیما حضور داشته باشم اما حقیقتش دیگر انگیزه ای نمی بینم یعنی در واقع آهنگسازهای قدرو خوب دیگر در صدا و سیما نیستند و فعالیتشان کمتر شده است.
کار تولید موسیقایی خوب وجود ندارد که گرایشی داشته باشم اما اگر آهنگساز و شاعر خوب باشد حتما همکاری خواهم کرد. در حال حاضر هم آهنگسازانی که با رادیو همکار داشته‌اند نیز کم کار شده اند و بیشتر بیرون از این مجموعه فعالیت دارند.

این اوضاع و احوال دربازارموسیقی سبب شده تا موسیقی کشورمان کمرنگ شود. در گذشته کمپانی ها پیشنهاد کارمی دادند، اما متاسفانه امروز گرایش ها تغییر کرده است.من نمی خواهم جوانانی که وارد عرصه موسیقی شده اند را رد کنم اما همه این دوستانی که وارد این حرفه شده اند موفق نیستند و متاسفانه حضور این افراد به بازار موسیقی خدشه وارد می کند البته منهای کسانی که در موسیقی فعال هستند وصدا،اشعار و آهنگساز خوبی دارند که انگشترشمارهستند.


مسئولین باید هنرمندان واقعی را جذب کنند


شما برای حمایت از موسیقی و جلوگیری از حضور این افراد در موسیقی چه پیشنهاداتی دارید؟

برای این کار یک دلسوز لازم است تا از ورود کسانی که آگاهی کمتری نسبت به حرفه های غیر خودشان دارند جلوگیری کنند.مسئولان باید همت کنند که هنرمندان را جذب کنند تا هرکس درحرفه خودش فعالیت کند.
مسئولین باید برای جذب کسانی که در موسیقی اصیل ایرانی به قول معروف استخوان خرد کرده اند و سابقه زیادی درموسیقی شعر و تلفیقی از این دو دارند چاره اندیشی کنند. همچنین از نظر مادی و معنوی این افراد را حمایت کنند تا دلسوزانه دل به کار بدهند.

آرزویم این است که چنین شرایطی فراهم شود تا بتوانم دوباره فعالیت سابقم را از سر گیرم.


آلبوم «قصه زندگی» برای کسانی که از قبل استاد را می شناختند اصلا جذب کننده نبود


درحال حاضردیده می شود خواننده های سنتی مانند استاد ایرج به موسیقی پاپ روی آورده اند نظر شما در این باره چیست؟

استاد ایرج واقعا هنرمند بی نظیر،بی بدیل و بدون جانشین بوده وهستند ولی به عقیده من و خیلی از اساتید دیگرکه به صدای سلطان آواز ایران علاقمند هستند کار اخیر ایشان شناسنامه هنری ایشان را زیر سئوال برد. این کاردر بازار موسیقی برای افرادی که از قبل استاد را می شناختند اصلا جذب کننده نبود چون مردم فقط به دنبال اسم ایرج هستند بر همین اساس ممکن است آلبوم ایشان در بازار هم فروش خوبی داشته باشد.

من اگر خود استاد راهم ببینم حتماانتقاد خواهم کرد.اما ای کاش استاد ایرج آلبوم جدید خود را در این سبک و سیاق نمی خواندند. درست است آدم تا زمانی که زنده است باید فعال باشد اما به عقیده من هنرمند در اوج شکوفایی یکجورایی باید خود را کنار بکشد آخربه چه بهایی؟

ملودی های آلبوم «قصه زندگی» استاد ایرج با آقای بهنام خدارحمی آهنگسازآلبوم جدید است.البته من نمی خواهم ازکار خودم تعریف و تمجید کنم آلبوم جدید من سبک و سیاق و فرم خاص دیگری با صدای فعلی من دارد. با توجه به تجربه زیادی که در این حرفه دارم این کاررا به سختی قبول کردم اما از نتیجه کار راضی بودم .ما باید سلیقه جوانان را هم در نظر بگیریم.

تصمیم به برگزاری کنسرت پس از انتشار آلبوم دارید؟

بله حتما، به امید خدا اگر فرصتی پیش آید کنسرت خواهم گذاشت.


به خاطر چهره ام خیلی جاها من را با بازیگران اشتباه می گیرند


تا به حال پیشنهاد بازیگری داشته اید؟

ادامه مطلب ...